بي بي فاطمه س از چه كساني شكوه مي كند؟
علي «عليه السلام» در را باز کرد، آن دو نفر(ابوبكر و عمر) وارد شدند و قدم در اتاق گذاردند. فاطمه«عليها السلام» همانطوريکه در بستر آرميده بود با ورود آن دو، صورت خود را به طرف ديوار برگرداند. آنها سلام کردند. زهرا «عليها السلام» جواب سلام آنها را نداد.
ابوبکر مشغول سخن شد و گفت: "يا حبيبه رسولاللّه «صلي الله عليه وآله»، سوگند به خدا که من فرزند پيغمبر را از فرزند خود بيشتر دوست دارم و تو نزد من از دخترم عايشه محبوبتري. من دوست داشتم آن روزي که رسول اللّه «صلي الله عليه وآله» از اين جهان رخت بربست، ميمُردم و بعد از وي در دنيا زنده نبودم. اگر من فدک را از تو گرفتم، قصدم انکار فضيلت و شرافت تو نبود، بلکه بهخاطر مطلبي بود که از پدرت پيغمبر «صلي الله عليه وآله» شنيدم."
در اين هنگام زهرا «عليها السلام» همچنان که رو به ديوار بود، فرمود: "اگر من مطلبي را از پدرم براي شما بيان کنم که شما هم از او شنيديد، قبول ميکنيد و گواهي به صدق آن خواهيد داد؟" گفتند: "بلي"
حضرت فرمود: "شما را به خدا قسم ميدهم آيا نشنيديد که رسول خدا فرمود: خشنودي فاطمه خشنودي من است و خشم وي غضب من ميباشد. هر کس فاطمه را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر کس فاطمه را به غضب آورد مرا به غضب آورده."
گفتند: "درست است ما اين بيانات را از پيغمبر «صلي الله عليه وآله» شنيديم."
زهرا «عليها السلام» فرمود: "خدا و فرشتگانش را گواه ميگيرم، که شما دو نفر مرا به خشم آورديد و من از شما راضي نيستم. هر گاه پيغمبر را ملاقات کنم، از شما نزد وي شکوه ميکنم."
ابوبکر گفت: "پناه ميبرم به خدا از غضب او و غضب تو اي فاطمه."[1] .
1- رنجها و فريادهاي فاطمه س:ترجمه بيت الاحزان شيخ عباس قمي ص 233
بخاري ميگويد: فاطمه- سلاماللهعليها- از آن دو نفر غضبناک شد و تصميم گرفت تا زنده است با آنها صحبت نکند «فوجدت اني فغضبت فاطمه علي ابوبکر فهجرته فلم تکلمه (تکلمته) حتي توفيت.» [1] فاطمه- سلاماللهعليها- بر ابيبکر غضبناک شد، و از او فاصله گرفت و صحبت نکرد تا اين که از دنيا رفت.
ابن قتيبه ميگويد: «فقالت: ارايتکما ان حدثتکما حديثا عن رسولالله- صلي الله عليه (و آله) و سلم- تعرفانه و تفعلان به؟ قالا: نعم، فقالت نشدتکما الله الم تسمعا رسولالله يقول: رضاء فاطمه من رضائي، و سخط فاطمه من سخطي، فمن احب فاطمه ابنتي فقد احبني و من ارضي فاطمه فقد ارضاني، و من اسخط فاطمه فقد اسخطني؟» قالا: نعم سمعناه من رسولالله- صلي الله عليه (و آله) و سلم-» [2] .
فاطمه- سلاماللهعليها- به ابوبکر و عمر گفت: آيا اگر رسول خدا- صلي الله عليه و آله و سلم- حديثي فرموده باشد و شما آن را شنيده باشيد، حاضريد شهادت دهيد که ما آن را شنيدهايم؟ گفتند: بله شهادت ميدهيم، فاطمه- سلاماللهعليها- فرمود: من شما را به خدا سوگند ميدهم آيا نشنيدهايد که رسول خدا- صلي الله عليه و آله و سلم- فرمود: رضاي فاطمه رضاي من است، و غضب فاطمه غضب من است، هرکس فاطمه را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر که او را راضي کند مرا راضي کرده و هرکس او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است؟ آن دو نفر گفتند: بله ما از رسول خدا- صلي الله عليه و آله و سلم- اين کلام را شنيديم، بعد فاطمه- سلاماللهعليها- فرمود: «اني اشهدالله و ملائکته انکما اسخطاني و لم ارضيتماني لئن لقيت النبي لاشکونکما» خدا و ملائکهي او را شاهد و گواه ميگيريم که شما دو نفر (ابوبکر و عمر) مرا به غصب آورديد، و رضايت مرا فراهم ننموديد، اگر پيامبر- صلي الله عليه و آله و سلم- را ملاقات کنم از شما دو نفر شکايت خواهم کرد.
1- صحيح بخاري .ج 5 ،ص 9. و صحيح مسلم .ج 7 ، ص87 {كتاب اهل سنت}
2- الامامه والاسياسيه .ج1 ، ص 14 {كتاب اهل سنت}
ارسال توسط قناد
آخرین مطالب
صفحه قبل 1 صفحه بعد